سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیر پارسی بلاگ

نوشته های پراکنده مدیر سایت

دروغ سفید و خروج 350 میلیارد دلار ارز از کشور

بنام خدا
دیشب بطور اتفاقی در یک مهمانی با یکی از وبلاگ نویسان قدیمی پارسی بلاگ برخورد کردم که شنیده بودم از فعالان گلدکوئست است. مفصلاً با او دراین زمینه صحبت کردم و جزئیات کارشان را جویا شدم. به او گفتم اصلا فرض کن میخواهی من را پرزنت (اصطلاح کوئستی ها برای دعوت به همکاری) کنی. هر چه میخواهد دل تنگت بگو... و او هم با اینکه گفت مدتیست کناره گیری کرده و الان در شغل دیگری در یک شرکت کامپیوتری مشغول به کار است، و کاتالوگهای مربوطه را هم با خود نداشت، ابعاد مختلف اجتماعی، حقوقی، شرعی، اقتصادی و ... را برایم تشریح کرد.
فعلاً در مقام و مجال نقد این سیستم خطرناک نیستم، ولی به چند نکته جالب برخوردم :
یکی اینکه وقتی از او درباره خروج ارز ازکشور و لطمه به اقتصاد ملی سوال کردم، ایشان گفت : هرایرانی قانوناً حق دارد در سال 5 هزاردلار از کشور خارج کند. حالاما این کاررا با خرید یک کالای دو سه هزاردلاری  انجام می دهیم . بنابر این هیچگونه مشکل قانونی ندارد.
من سکوت کردم، اما بعداً که حساب کردم دیدم اگر چنین چیزی درست باشد و چنین قانونی داشته باشیم، معنایش این است که 70 میلیون شهروند ایرانی در سال می توانند 350 میلیارد دلار ارز بصورت کاملاً قانونی از کشور خارج کنند!
نکته بعد اینکه در مرامنامه آنها، که حتماً باید رعایت شود و با خشونت و جدیت کنترل می شود، اینست که دروغ نباید بگویند، مگر بار اول که از شخص دعوت به همکاری می کنند. خودشان به آن می گویند دروغ سفید!
نکته دیگر اینکه خانه های تیمی تشکیل می دهند که نصف روز آفیس (دفتر کار)است، نصف روز هوم(خانه). و وقتی با هم زندگی می کنند، حق ندارند کوچکترین صحبت یا بحث سیاسی داشته باشند.
به نظر من باید به طراحان این سیستم و مهارت و آنها آفرین گفت که عجب مهارتی به خرج داده اند در شناسائی نقاط ضعف و قوت یک سیستم و طراحی بین المللی آن. می گفت ده سال فقط وقت صرف طراحی این سیستم شده و مالکان آن از روئسای بانک جهانی و بازار بین المللی پول و حتی حسابدار کل سابق سازمان ملل هستند.
بعضی نامهای مشهور از هنرمندان، ورزشکاران و مجریان سیما راهم بعنوان فعالان و سر شاخه های این شبکه نام برد که واقعاً تاسف آور است.
می گفت بیش از دو هزار دفتر کار فقط در تهران فعال است و حدود دویست شبکه ( که یکی از آنها و البته بزرگترینشان گلدکوئست است) در ایران فعالیت دارند. گلدکوئست سابقه 11 ساله دارد و 9 سال است که درایران فعال است.
نکته مهم دیگر هم اینکه می گفت نیروی انتظامی هیچ دخالت مستقیمی در جلوگیری از فعالیت این شبکه های خطرناک سازمان یافته ندارد و تنها اگر شاکی خصوصی مراجعه کند، پرونده قضایی تشکیل می شود که البته اول خود شاکی را دستگیر می کنند، که چرا اقدام به این کار کردی!
ظاهراً مراجع تقلید، دراین موضوع از قوانین رسمی کشور جلوتر هستند، بطوری که اکثراً فعالیت در این شبکه هارا حرام اعلام کرده اند.
...
آیا واقعاً زمان آن نرسیده که مقامات ارشد نظام، فکری برای این معضل بکنند؟


با دوستانم در پیام رسان

بنام خدا
یکی از نابهنجاری های اخلاقی رایج در جامعه ما، به ویژه در زمانهایی که تب و تاب رقابتهای سیاسی بالا می گیرد، مسئله توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی و عدم رعایت ادب و احترام اجتماعی است. در جریان انتخابات دهم هم به بدترین شکل، این معضل بروز و ظهور یافت و با کمال تاسف، اهانت ها در فضای مجازی و حقیقی هنوز هم کم و بیش ادامه دارد.

به تازگی، بعضی دوستان در پیام رسان پارسی بلاگ، از وجود برخی مطالب توهین آمیز گلایه مند شده، خواستار برخورد مدیریت سایت با اینگونه موارد شده اند.
باید بگویم که وظیفه ی مدیریت سایت که بر دوش ماست، اقتضا می کند با هر گونه موارد مغایر با قوانین سایت برخورد نماییم و تاکنون هم این روند با جدیت و قاطعیت ادامه داشته و خواهد داشت، اما چند نکته در این موضوع، لازم به ذکر است :

1- طبیعتاً تشخیص مصداق مغایرت با قوانین با ماست. ما نظرات مختلف دوستان را دریافت و سپس با جمع بندی، تصمیم نهایی را می گیریم.

2- در تفسیر مصادیق، دایره تا حد امکان وسیع انتخاب می کنیم. پیش فرض اولیه برای ما، حسن نیت کاربران و حرکت در چارچوب قوانین سایت است. صرفاً در مواردی که تعمد در قانون شکنی برایمان احراز گردد، بطور مستمر این روند ادامه یابد و امیدی به اصلاح رویه نباشد، اقدام به مسدود نمودن کاربر می کنیم. در غیر اینصورت (که اغلب موارد هم همینطور است) به کاربران تذکر می دهیم و معمولاً هم کاربران به تذکرات دوستانه ی ما ترتیب اثر می دهند.

3- لازمه ی جدیت و قاطعیت در حفظ حریم قانونی سایت، عصبانیت، دستپاچگی و خشونت در اجرا نیست. ما در برخوردها همیشه نگاه اصلاحی داریم، نه تنبیهی و انتقام جویانه. و در طی بیش از 5 سالی که متصدی این کاریم، به موثر بودن این روند علماً و عملاً رسیده ایم.

4- گاهی اوقات، مصادیقی از عبارات تند و بعضاً اهانت آمیز وجود دارد که با وجود شیوع آن در مطبوعات، رسانه ها و دنیای مجازی، مجری قانون، به هر دلیل،  نسبت به آن سکوت و یا اغماض کرده است. این وضعیت هم در تعیین نوع و شدت برخورد ما با اینگونه موارد تاثیر گذار خواهد بود.

بنابراین روند قانونی مدیریت ما، طبق اصول و ضوابط، همیشه در حال انجام است.

اما،

از دیگر سو، گاه بعضی از دوستان از ما انتظار دارند که در موارد خاص مشاجرات و درگیری های لفظی که بینشان پیش می آید دخالت کنیم و احیاناً بر جو و فضای حاکم بر بعضی وبلاگها یا پیام رسان هم نظارت داشته باشیم و آن را مدیریت کنیم. باید بگویم که در این زمینه لازم میدانیم فضا بطور طبیعی رشد و تکامل یابد و اگر هم بعضی دوستان معتقدند که در مباحثاتی که معمولاً در پیام رسان در می گیرد، تاثیرگذاری هایی انجام گیرد، این باید از طرف خود کاربران باشد و نه مدیریت سایت. ما در حکم کلانتری محل هستیم که در مواقع ضروری که نیاز به دخالت قانون است، وارد عمل می شویم، نه اینکه هر بحث سیاسی، اعتقادی و ... بین دو یا چند نفر در بگیرد، نیاز به میانجی گری ما باشد و انتظار داشته باشند مدیریت سایت، طرف حق و باطل را مشخص کند و با باطل برخورد کند و ...

اما در مورد مسائل خاصی که اخیراً بعضی دوستان با آنها برخورد داشته اند و از من خواسته اند وارد عمل شوم،  باید عرض کنم :

دوستان عزیزم، فارغ از اینکه ما در جایگاه مدیریت سایت، با توهینهایی که شما را آزرده کرده، چگونه و در چه حدی از شدت، برخورد کنیم، نفس اهانت کردن نشانه ضعف طرف مقابل است. هر که باشد. چه اصولگرا باشد و چه اصلاح طلب و...

توهین کننده ضعیف است.

توهین کننده خوار و ذلیل است.

توهین کننده حرف منطقی و معقول ندارد، پس به توهین رو می آورد.

توهین کننده قدرت بیان درست فکر و نظر خود را ندارد، پس به توهین رو می آورد.

و بالاخره

توهین کننده، همه نقاط ضعف بالا را در معرض نمایش همه می گذارد و شخصیت خود را رسوا می سازد.

بنابر این، قبل از اینکه از توهین، ناراحت و آزرده بشوید، بدانید که حرف و منطق و فکرتان پیروز شده است.

حال، ما باید چگونه با توهین کننده برخورد کنیم؟

زندگی بزرگان ما، مملو از صحنه هایی است که با توهین کنندگان برخورد ملاطفت آمیز و اصلاحی داشته اند و هیچگاه خود، به اهانت آلوده نشده اند. ما در کشوری زندگی می کنیم که بالاترین و محبوب ترین مقام کشور یعنی مقام معظم رهبری، به دوستدارانشان می فرمایند که اگر در حضور شما به من توهین کردند، عکس مرا پاره کردند و آتش زدند، شما نباید عکس العملی داشته باشید. آیا این، الگویی لازم الاجرا برای همه دوستداران به دین و انقلاب نیست؟

آیا این درست است که در وسط بحث، اگر طرف مقابل، به ما یا آنانکه دوستشان داریم، توهین کرد، قهر کنیم صحنه را ترک گوییم و احیاناً برویم کلانتری و با  نیروی قهریه پلیس و حذف فیزیکی طرف مقابل،  بخواهیم حرفمان را به کرسی بنشانیم، یا هدفمان را دنبال کنیم؟ آیا طرف مقابل جز این میخواهد که معرکه بی رقیب بماند؟ در صورتی که با اندک تلاش و حوصله و سلیقه به خرج دادن، میتوان از همین توهینها به ضرر طرف مقابل و برای شکست دادنش استفاده کرد. این تجربه ای است که بارها و بارها خود ما و دوستانمان آن را آزموده ایم.

و کلام آخر

دوستانی که من در پیام رسان می شناسم، از هر دو طرف، از بیانات هیچکدام عناد و دشمنی تعمدی با اصول و مبانی دین و انقلاب برداشت نمیکنم. انصاف بدهیم که گاه، فضای خاص سیاسی باعث جو گیر شدن عده ای میشود و منجر به بیانات مطالبی می گردد، اما اینها نباید باعث شود که ما همه دوستان واطرافیانمان را به دو گروه سیاه و سفید تقسیم کنیم و هر که آنطرفی حرف زد و یا حتی توهینهایی کرد،  مارک دشمنی با نظام و دین و ارزشها به او بزنیم. باور کنیم که میشود ، با حفظ اصول و مبانی، دایره خودی ها را آنقدر تنگ نگرفت، و می شود منتقد و حتی توهین کننده را به موافق تبدیل کرد و نه معاند.

 


پندار نیک

بنام خدا

چند شب قبل، جلسه ای با بعضی دوستان داشتیم برای نقد یک فیلم. وقتی نوبت به صحبت من شد، پیش خودم فکر کردم شاید نظر من در چارچوب یک نقد استاندارد نگنجد، بنابراین قبل از شروع، گفتم : خواهش می‌کنم وقتی نظر مرا می شنوید، مانند جاهلان به من نگاه نکنید و ... و بعد نظرم را گفتم...

فردای آن روز ، به ناگاه این نکته به ذهنم خورد که نکند از جمله‌ای که من گفته‌ام، منظور دیگری برداشت شده‌‌باشد؟ هر چند هیچ کلام یا برخوردی که نشان دهنده این سوءبرداشت باشد، ازدوستانم ندیدم. من گفتم: مانند جاهلان به من ننگرید، منظورم همان "نگه نکردن عاقل اندر سفیه" بود، اما از جمله‌ی من می‌شد اینگونه هم برداشت کرد که : مثل آدمهایی که جاهل‌اند، به من نگاه نکنید!

...

اینها را گفتم، چون حس میکنم، بسیاری از ما، در بسیار از اوقات، در انواع و اقسام سوءبرداشت ها گرفتار می‌شویم. بی آنکه خود بخواهیم، گاه جملات و کلماتی که بکار می‌بریم، معانی و برداشتهائی، متفاوت از آنچه منظور ماست، پیدا می‌کند.

این سوءبرداشتها در فضای اینترنت، خصوصاً در چت‌ها، وبلاگ‌ها، پیام‌رسان و دیگر شبکه‌های اجتماعی، که طرفین یکدیگر را نمی‌بینند و از حالت صورت گوینده و لحن کلام گوینده بی خبرند، بسیار بیشتر رخ می دهد و خود بنده بارها در فضای پارسی بلاگ شاهد آن بوده‌ام و حتی دچار آن هم شده‌ام.

چه خوبست، همانگونه که بزرگان آئینی ما، سفارش نموده‌اند، همیشه سعی کنیم در مواجهه با سخنان و برخوردهای دوستان، تا می‌شود، کارهای آنها را درست و مطلوب بدانیم و بشماریم.